اعتراف میکنم دوست دارمَت! یک جور خاص.. کمی عاشقتر از حوا کمی مجنونتر از لیلی کمی شیرینتر از فرهاد وابستهات شدم آنچنان که ماه به آسمان ماهی به دریا و آدمی به نفس وابستگی دارد جانانه بگویمت عشق جان من «میخواهمت..» و این خودش در عصر ما آغاز داستانی عاشقانه است..
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
ای جونم ، چقدر نازه
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
فکرهای شبانت رو بیهوده صرفِ فکر کردن به آدمها نکن آدمهایی که حتی اهمیت نمیدن که فردا از خواب بیدار میشی یا نه...
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
ﮐﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻝ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﺸﮑﺴﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ ! ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﺭﻭﯼ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﮐﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻤﺎﻥ !!! ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺁﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ ﮐﯿﻨﻪ ﻭ ﻏﻢ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﻝ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﺎﺵ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪگی ﺗﺎ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﻗﺎﺏ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﮐﺎﺵ ﻫﺎ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﺭﺩ ﭘﺎﯼ ﮐﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻧﺒﻮد.. ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ .
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
یه روز صبح مادرمون در حالی که میگه پاشو مدرسه دیر شد از خواب بیدارمون میکنه! با عجله دفتر نقاشی رو میذاریم تو کیفمون و میریم دبستان... همه چیزایی هم که دیدیم خواب بوده
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
یه چیزی همیشه یادت باشه: ما هیچ وقت نمیدونیم کدوم خداحافظیمون با آدمای مهم زندگیمون آخرین خداحافظیه همیشه خوب خداحافظی کن🌱
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
یه زمانی مردم اینقدر مَلال و غم نداشتند، توی مکالمهها و نامهها می نوشتند: « هیچ ملالی نیست جز دوری شما»... ! 🌿🌺
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:24 توسط نویسنده
صفحه قبل 1 صفحه بعد